زمان جاری : شنبه 29 اردیبهشت 1403 - 8:22 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 38
نویسنده پیام
selena آفلاین

ناظر
ارسال‌ها : 19
عضویت: 1 /4 /1392
محل زندگی: deeply from hell
سن: 17
شناسه یاهو: deniz.black@yahoo.com
تشکرها : 4
تشکر شده : 3
این من هستم!!
در این تایپیک :



شخصیت خودتون رو از اول تا به حال توی چهار خط توصیف کنید .یا بیشتر

منظورم تعریف خاطره نیست . تعریفتون باید با این جمله شروع بشه :



با خودتون رو راست باشید . تو این چهار خط بنویسید ....

این من هستم ...

مثلا:

این منم. یه دختر 17 ساله ی عصبی.بیشتر سعی می کنم با مردم مهربون باشم
ولی نمی تونم.از مهربون بودن متنفرم.دوس دارم خشن باشم.دوست رفیق زیاد
دارم وروزی یه شش وعده با یکیشون دعوا نکنم قاط می زنم.عاشق داستان
نوشتنم.تمام زندگیم مربوط به داستانامه.نمی دونم چرا ولی یه مدت شدیدا
افسردگی گرفته بودم و از همه متنفر بودم.با مامان بزرگم که تازگی ها ترکم
کرده زندگی می کنم.از همه ی خاطرات بچگیم خوشم می یاد و احساس می کنم من رو
واقعا می سازه.من یه دختر خشن و محکم هستم.و این خشن بودن خودم رو خیلی ای
ای دوست دارم.

از زندگیم زیاد خوشم نمی یادوخسته کننده اس و یکنواخت.گاهی اوقات به
شدت احساس تنهایی می کنم و احساس می کنم نمی تونم نفس بکشم.دوس موس زیاد
دارم ویکی از صمیمی ترین هاشون تو این سایت شانیه!!البته دیگران هم هستند
ولی در واقعیت اینم.هیچ حسی ای نسبت به عشق ندارم.سعی کردم بار ها ولی
نتیجه نگرفتم.نمی تونم نتیجه بگیرم.

از دوروبری هام زیاد خوشم نمی یاد.راستشو بخوایین یکی شم دنیس هس که آفریده شده کل زندگیمو با خاک یکسان کنه.

دوستای خطرناکی مثل خودم دارم و از با اونا بودن عشق می کنم.از سیگار
کشیدن لذت می برم و هفته ای یه چن نخ می کشم.به دیگران زیادی اعتماد ندارم
شاید به خاطر همه ی اتفاقاتی که افتاده.

یه بعد تاریک دارم که ازش خوشم میاد و بیشتر سعی می کنم اون باشم.رفیق
پسر بیشتر دارم تا دختر.با اونا بیشتر جور هستم تا با لوس بازی های
دختران.یکی از رفیقام مهیاره که فقط می خندم وقتی باهاشم.

از نت خوم میاد.تنها جاییه که می تونم توش بترکم و احساس شادی ای ای
کنم.با مانم یا بابام زیاد حرف نمی زنم.من رو می ترسونن و الآن هم مامانم
باکوئه و بابام ارمنستان.پس با سگم و طوطی ام زندگی می کنم.

عصبی هستم و دیکتاتور ولی دوستام رو هم دوس دارم.

همین.

شما هم باید این طوری ادامه بدین.مرسی

جمعه 07 تیر 1392 - 12:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
gilda آفلاین


ناظر
ارسال‌ها : 32
عضویت: 1 /4 /1392
محل زندگی: روی سر تو!
تشکرها : 6
تشکر شده : 2
پاسخ : 1 RE
 فقط چهار خط؟ 
اینی که شما نوشتید داستان بود؟! 


این من هستم ساحل خانم دوم راهنمایی ام اما نمیشه گفت دومم دارم میرم سوم توی زندگی ام شانس های خیلی بزرگی اوردم به عبارتی خرشانسم! مثلا روز تولم اگه فقط ۲۰ روز دیرتر به دنیا می اومدم الان موش ازمایشگاهی بودم به عبارتی ششم!!! 
از ریاضی و ادبیات متنفرم ولی عاشق علومم یکی از ارزو های بزرگ زندگی ام اینه که نمره ی ریاضی ام رو ۲۰ بشم ولی هیچ وقت به این ارزو نمیرسم چون از دوران دبستان باریاضی مشکل داشتم! 
عاشق تقلبم و امتحانی نبوده که تقلب نکرده باشم. 


خیلی رلکسم و بی خیالم و استرس ندارم برای هیچی!!! بعضی وقت ها خیلی زود درباره ی دیگران قضاوت میکنم خیلی سوتی میدم و بچه ها میگن که بسیار سوتی ده خوبی هستی!! 
از داستان هایی که توش گرگینه و خون اشام به کار رفته باشه بدم میاد همچنین از داستان هایی که اخرشون به خوبی و خوشی تموم میشه!

امضای کاربر :
 

جمعه 07 تیر 1392 - 22:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :